نوذر شفيعي*
موقعیت ژئوپلیتیکی عراق به گونه ایست که همواره موضوع استراتژی های بزرگ بوده است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر می شود که امروزه استراتژی تضعیف حکومت مرکزی و استقرار دولتی شکننده و ضعیف در این کشور مورد اجماع قدرت های فرامنطقه ای و برخی کشورهای منطقه می باشد.
اکنون که جامعه عراق در حال مبارزه با گروه های تروریستی تکفیری-داعشی بوده و به عبارت بهتر، در حال دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی خود می باشد، برخی کشورها و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در حال پیاده سازی طرح ها و سناریوهای خطرناکی برای این کشور و منطقه هستند که در نمونه آخر آن می توان به طرحی اشاره کرد که هفته گذشته در سنای آمریکا به تصویب رسید و بر اساس آن قرار است کمک های نظامی آمریکا به عراق به بهانه مبارزه با داعش به شکلی صورت پذیرید که ناقض حاکمیت ملی عراق باشد.
در اين راستا، هفته گذشته کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا در پیش نویس بودجه سالانه دفاعی آمریکا که 27 آوریل 2015 آن را منتشر کرد، خواستار به رسمیت شناختن دو کشور جغرافیای سنی و کردی شده است. در این پیش نویس پیشنهاد شده است دست کم 25 درصد از کمک های نظامی 715 میلیون دلاری آمریکا به دولت عراق برای مبارزه با داعش به این دو منطقه اختصاص داده شود.
بر اساس طرح مزبور، نیروهای امنیتی پیشمرگه و قبایل سنی ماموریت برقراری امنیت ملی را عهده دار می شوند و گارد ملی سنی عراق یک کشور تلقی می شود و در نتیجه این اقدام، امکان دریافت مستقیم کمک از آمریکا برای این نیروهای امنیتی میسر می شود.
بنابراین این طرح که در کمیسیون روابط خارجی سنا رای آورده، در حال حاضر روی میز کنگره قرار دارد.
البته طرح مزبور موجب واكنش هاي متفاوت شد به نحوي كه دولت اوباما اعلام کرد، پیش نویس لایحه سنای آمریکا هیچ ارتباطی با دولت وي ندارد. از طرف ديگر، این طرح به سرعت موجب واکنش منفی و شدید جامعه، مراجع دینی، دولت و نمایندگان پارلمان عراق شد. اگر چه برخي طرف ها مانند حکومت اقلیم کردستان از طرح این مساله خشنود شد و حتی با یک سری برنامه ها و تحرکات سعی کرد از این مساله در راستای منافع خود فرصت سازی نماید. در همین راستا، سفر بارزانی به آمریکا را در چارچوب توسعه مفهوم کردستان مستقل به افکار عمومی معرفی کرد.
ضمن اينكه محافل سنی عراق به طور صریح از این طرح استقبال نکرده اند. به عبارتی، در اتخاذ موضع گیری خویشتن داری کرده اند. كشورهای عربی منطقه و ترکیه نيز موضع صریح و شفافی در این خصوص نداشته اند. اما جمهوري اسلامي ايران به طور رسمي نسبت به این طرح واکنش منفی نشان داد.
اما فارغ از بازتاب هاي اين طرح، تاكنون مجموعه اي از ديدگاه ها و تحليل ها در مورد اهداف و انگيزه هاي آمريكا از تصويب طرح مزبور بيان شده كه در زير به عمده ترين آن ها اشاره مي شود:
الف- دسته اي از ديدگاه ها معطوف به طرح هاي راهبردي و كلان آمريكا در قبال آينده منطقه و كشورهاي اسلامي مطرح شده اند و معتقدند طرح تجزیه عراق یک طرح قدیمی و معطوف به ایجاد تغییرات کلان منطقه ای است که طی سال های گذشته در اتاق های فکر و سیستم های اطلاعاتی و امنیتی غربی- صهیونیستی در حال بررسی و مفهوم سازی است. به عبارت ديگر، طرح تجزیه عراق یک طرح جدی در سیاست های کلان غربی-صهیونیستی می باشد که به آرامی در حال تحقق است و هدف آن اجرای استراتژی هرج و مرج یا به عبارت بهتر آشوب منطقه ای برای بلندمدت است.
ب- بخشي از تحليل ها نيز با تمركز بر مسايل و شرايط كنوني منطقه و تحولات عراق معتقدند كه آمريكايي ها با علني سازي اين طرح 3 هدف زیر را دنبال می کنند:
1-زنده نگه داشتن موضوع تجزیه عراق در افکار عمومی 2-بهره گیری از طرح مساله برای فشار به دولت مرکزی عراق 3-تاثیرگذاری منفی بر موفقیت های ملت عراق در مقابله با داعش
اما فارغ از تحليل ها و ديدگاه هاي مزبور كه در نوع خود بيانگر بخشي از واقعيت هاي تحولات جديد و آينده منطقه هستند و بايد به آنها توجه ويژه داشت، به نظر مي رسد در مورد اقدام جديد سناي آمريكا بايد به نكات زير توجه نمود:
1-اقدام سنای آمریکا بازتابی از این واقعیت است که آمریکا نسبت به روندهای داخلی و منطقه ای عراق رضایت ندارد و درصدد است تا برخی تغییرات در این روندها ایجاد شود. 2-طرح تجزیه عراق اگر چه ممکن است در کوتاه مدت تحت شرایط و ملاحظاتی اجرا نشود، اما به نظر می رسد آمریکایی ها در این خصوص اجماع نخبگی و حاکمیتی دارند و لابی صهیونیستی به شدت از این طرح حمایت می کند. 3-از طرف دیگر، طرح این مساله در شرایط کنونی به معنی آن است که آمریکا در فرایند مبارزه با داعش، به دنبال اجرای طرحهای پیچیده تر منطقه ای می باشد.
علاوه بر این از جنبه تاثيرگذاري بر امنيت ملي ايران بايد به موارد زير اشاره كرد:
1-تبدیل عراق به 3 کشور کوچک تر با استراتژی های کلان منطقه ای آمریکا انطباق کامل دارد. 2-جدا کردن عراق از حلقه های استراتژی مقاومت منطقه ای که به رهبری ایران مدیریت می شود به طور جدي در دستور آمريكا مي باشد. 3-از آنجا که مبنای این طرح، تقسیم عراق بر اساس طایفه و نژاد است، می تواند حوزه های قومیتی کشورمان را متاثر سازد. 4-اجرای این طرح موجب محدود شدن قدرت و موقعيت شیعه در عراق و منطقه خواهد شد.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |